امتیاز انسان نسبت به سایر موجودات، این است که یک موجود دو بعدی است. یک بعد مادی و حیوانی دارد که در فلسفه از آن با نام «جسم» و در روانشناسی از آن با نام «تمایلات» یا «غرایز» تعبیر میکنند. بعد دیگر انسان بعد معنوی است که نشانگر جنبة ملکوتی وی است و در فلسفه آن را با نام «روح» میشناسند. بنابراین انسان مرکب از «روح» و «جسم» است و ترقّی و تکامل او هم به واسطة همین ترکیب است. لذا ملائکه چون فقط از بعد معنوی برخوردارند، تکامل ندارند. همچنانکه حیوانات فقط بعد مادّی دارند و تکامل در وجود آنان راه ندارد. و در عالم هستی فقط انسان تکامل دارد و این ترقی و کمال او نیز دائمی است.
سالک باید با فعّالیّت برای تأمین احتیاجات بعد مادی، جسم خود را مهیّا کند و از آن به عنوان وسیله و مرکب برای عروج بعد معنوی بهره بگیرد. کسی که صرفاً به تقویت بعد معنوی میپردازد و به جسم خود و زندگی مادی و نعمتهایی که خداوند برای او قرار داده است، توجّهی ندارد، نمیتواند پرواز کند و زمینگیر میشود. چنین کسی در واقع مقدمات پرواز را فراهم کرده است ولی وسیلة پرواز ندارد و لذا از حرکت باز میایستد.
روزی رسول اکرم(ص) خبردار شدند که سه نفر هم قسم شدهاند که تارک دنیا باشند. یکی گوشت نخورد، دیگری بوی خوش استشمام نکند و سوّمی با زنان مباشرت نداشته باشد. آن سه نفر کنج عزلتی برای خود برگزیده و مشغول عبادت بودند. پیامبر اکرم(ص) به اندازهای عصبانی شدند که میان روز و در حالتی که یک طرف عبای ایشان روی زمین میکشید، با سرعت به مسجد آمدند و به مؤذّن دستور دادند که مردم را به مسجد فراخواند.
مردم دریافتند حادثة بسیار مهمّی نظیر جهاد رخ داده است که پیامبر اکرم(ص) اینگونه آنان را به حضور در مسجد میخوانند. از اینرو همه در مسجد گرد آمدند. آنگاه پیامبر اکرم (ص) روی پلة اوّل منبر ایستادند و فرمودند: «ای مردم من که پیامبر شما هستم، تشکیل خانواده میدهم، غذا میخورم، خواب میروم و با مردم تماس دارم.» سپس افزودند: «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیسَ مِنِّی» یعنی هر کس غیر از این شیوه برای زندگی برگزیند، مسلمان نیست. بعد هم به دنبال آن سه نفر فرستادند و آنان را وادار به توبه کردند.
(الکافی، ج5، ص496: «إنَّ ثَلاثَ نِسوَةٍ أتَينَ رَسولَ اللّه صلي الله عليه و آله فَقالَت إحداهُنَّ إنَّ زَوجي لا يَأکُلُ اللَّحمَ وقالَتِ الاُخرى إنَّ زَوجي لا يَشُمُّ الطّيبَ و قالَتِ الاُخرى إنَّ زَوجي لا يَقرَبُ النِّساءَ فَخَرَجَ رَسولُ اللّه صلي الله عليه و آله يَجُرُّ رِداءَهُ حَتّى صَعِدَ المِنبَرَ فَحَمِدَ اللّه َ وأثنى عَلَيهِ ثُمَّ قالَ:
ما بالُ أقوامٍ مِن أصحابي لا يَأکُلونَ اللَّحمَ ولا يَشُمّونَ الطّيبَ ولا يَأتونَ النِّساءَ أما إنّي آکُلُ اللَّحمَ وأشُمُّ الطّيبَ وآتِي النِّساءَ فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتي فَلَيسَ مِنّي.»)
متأسفانه برخی تصوّر میکنند، تقدّس آدمی صرفاً در سایة اهتمام به عبادات و ارتباط فردی با خداوند متعال میّسر میشود. به همین جهت از اجتماع دوری میگزینند و به عزلت و گوشهنشینی روی میآورند. در حالی که خدای سبحان در آیة شریفه میفرماید: (وَ لاتَنْسَ نَصیبَک مِنَ الدُّنیا). یعنی ای جوان، تو بهرهای در این دنیا داری، پس باید از نیرو و نشاط جوانی که خداوند به تو عطا فرموده است، استفاده کنی و از لذّتهای دنیا در جهت رسیدن به لذّتهای آخرت، بهره ببری. باید با تکیه بر دو بال دنیا و آخرت، به مقامات والای معنوی عروج کنی و به کمال مطلوب دست یابی. در حقیقت تکامل انسان در پرتو فعّالیّت دو بعدی و تلاش وی برای کسب آسایش دنیا و آخرت تحقّق مییابد.
امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) میفرمایند:
«إیَّاکَ وَ الْکَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ» (الکافی، ج5، ص85: «بر تو باد دوری از تنبلی و کم حوصلگی، زیرا این دو تو را از بهره دنیا و آخرت محروم میکند.»)
یعنی تنبلی، خمودگی و کسالت، مانع کسب خیر دنیا و آخرت میشود. آدم بیروح، بینشاط و افسرده، از دنیا و عقبی بهرهای نمیبرد و از این جهت، تنبلی و بیکاری به سراغ وی میآید و مفاسد فراوانی او را احاطه خواهد کرد.
سیروسلوک، مقدمه: سلوک معنوی در پرتو نور قرآن و عترت؛ مرجع عالیقدر آیةالله العظمی مظاهری (مد ظله العالی)
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |