خوشا کسی که خواستها و آرزوهایش
در چند جریب زمین پدری خلاصه میشود،
او خرسند است که در هوای سرزمین خویش
و بر مِلکِ خویش تنفس میکند.
گاوهایش به او شیر میدهند
و مزرعه اش نان
و گوسفندانش جامه
و درختانش او را در تابستان سایه میبخشند
و در زمستان آتش
خوشا کسی که بی خیال نظاره کند
گذشتِ ساعتها و روزها و سالها را
با سلامت جسم و نشاط روح،
روزها به آرامش در کار
شبها به آسایش در خواب
و درآمیزد تلاش را با فراغت
و تفریح دلپذیر را با پاکی و بی گناهی
و چه خوش تر که آن را با تفکر نیز بیاراید
پس بگذار در گوشه عزلت، ناشناخته، زندگی کنم؛
پس بگذار بی آه و اندوهی، آسوده، بمیرم؛
دور از چشم جهانیان، بی سنگ قبری
که آرامگاهم را نشان باشد.
*****
بگذارید جاهلان و بی خردان بر سرِ نوع حکومتها با هم جدال و ماجرا کنند (و هر چه میخواهند بگویند)
بهترین حکومتها آن است که جامعه را به بهترین شکل اداره کند.
بگذارید مردم متعصب و بی توفیق بر سرِ صورتها و ظواهر ادیان با هم بجنگند؛
آن کس که زندگیش بر راستی و درستی بنا شده است
هرگز خطا کار نخواهد بود
بگذارید مردم جهان در امید و ایمان با هم مختلف باشند،
اما آنچه همه آدمیان به طور یکسان میستایند خیر و احسان است.
هر چه راه را بر این آرمانهای بلند ببندد و خیر و درستکاری
و احسان و عدالت را از مردم منع کند بی گمان بر خطاست
و آنچه مردمان را خیر و برکت میبخشد و اصلاح میکند
بی گمان از جانب خداست.
(از شعر بلند «دربارۀ انسان»)
*****
دانش مختصر چیز خطرناکی است؛
باید که از «چشمه پایریَن»، که همان چشمه حکمت است،
یا هیچ ننوشی یا خود را سیراب کنی.
در این چشمه، جرعههای کوچک و رقيق آدمی را مست و بی خبر میکند
اما نوشیدن ساغرهای پربار شخص را باز به هوشیاری باز میگرداند.
***
پایریَن منسوب به پایریا نام چشمه ای است در مقدونیه که الهگان نُه گانه هنر از آن مینوشیده اند. خاصیت این چشمه، بنا بر روایات اساطیری، این بوده است که هرکس از آن جرعه ای مینوشید مست میشد، اما اگر بیشتر و کامل تر مینوشید از مستی به هوش میآمد. ظاهراً فلسفه و حکمت چنین چشمه ای است که هرکس چند کلمه ای بیاموزد و به صورتی و اصطلاحاتی قناعت کند کافر میشود و بد مستی میکند؛ اما اگر عمیقاً به مطالعه و آموختن ادامه دهد به ایمان باز میگردد.
منبع: 365 روز با ادبیات انگلیسی، دکتر حسین محی الدین الهی قمشه ای.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |